اولین رستوران رفتن رادین
دیشب من و بابا رضا و رادین رفتیم رستوران خانه کباب. بعد از مدتها من و همسری رفتیم رستوران. رادین اولین بارش بود که میرفت رستوران. گفت مامان کجا داریم میریم؟گفتم داریم میریم شام بخوریم. گفت کجا؟اینجا؟اشاره کرد به یه خونه. گفتم نه رستوران. گفت رستوران کجاست؟!منم براش توضیح دادم. پسرم تا حالا پیتزا فروشی چندبار رفته بود اما رستوران نرفته بود. توی رستوران خیلی پسر خوبی بود. اصلا شیطنت نکرد. برسام رو گذاشته بودیم پیش مامانم. شب هم موندیم خونه مامان اینا. امروز ظهر ساعت ۱۲خاله مریم اینا اومدن اهواز. مهسا و امین هم تهران بودن و برگشتن. خاله مهسا واسه رادین یه پیراهن آورد. خاله مریم واسش لاکپشت شلمن آورد و مامان جون هم به مهسا گفته بود واسه رادین یه...